محمد ترکمان
محمد ترکمان، شاعرِ هزارهی بیم و آرزوهای پیر
استاد "محمد ترکمان" متخلص به "پژواره" شاعر نهاوندی، زادهی پنجشنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۳۳۶ خورشیدی، در رویتای قلعه قباد واقع در دهستان گاماسیاب نهاوند و اکنون ساکن شهرری است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
تمام بار دنیا ماند بر پهنای دوش من!
نوازش کرد سیلیهای بیرحمانه گوش من
مرا سهرابوار از تیغ نا غافل بنوشانید!
که بعد از مرگ من میآورید افسوس، نوش من
مرا مصلوب میبینید اما راضیام زیرا
که رسوا میشود حواریّ آدم فروش من!
بکوب ای هستی ِ جلاد میخت را به دستانم!
که چون منصور میماند به تاریخت سروش من
پرم از گنجهای سرخ و زرد التهاب خود!
کجا دیدید قلب خستهِ پشمینه پوش من؟
منم آن موج سرگردان که در خود غرق خواهم شد
کسی نشنید در دریای بیتابی خروش من!…
(۲)
به گور سرد خیالم بیا و اشک بنوش
به آرزوی محالم بیا و اشک بنوش
دلت اگر که هوای شراب خونین کرد
به شام تیرهِ حالم بیا و اشک بنوش
سراغی از من و بیتابیام نمیگیری
به لحظههای زوالم بیا و اشک بنوش
کنار چشمهِ جوشان عشق و ساده دلی
شکستهاند دو بالم! بیا و اشک بنوش
دمی کنار تو شاید حرام بود به من!
دلت نکرد حلالم؟ بیا و اشک بنوش
به بزم دلخوشیام جای تو چه خالی بود!
به قتلگاه خیالم بیا و اشک بنوش…
(۳)
نوشدارو به سهراب میرسید اگر آب
به راهیان آفتاب!
نه سری در مرو سنگین میشد
نه دشتی در نهاوند
از ” لاله” رنگین!
آسیابی در گرگان با خون نمیگشت
از چشمانی قشنگ
میدانی در کرمان
گریان و دل تنگ!
(۴)
چراغ خاموش را، نه پشههای کور
سنگ میزنند گور
به گور
نه بادهای مزدور
چنگ!
(۵)
با اقتدار، سرم زیر هر بار
نمیرود اگر تنم
در آغوش بدکار، به دار…!
پدر، با وضو غرسم کرده
و مادر، با ”آبرو” سروَم…
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
سرچشمهها
www.zhar.blogsky.com
www.sherepaak.com
@sherepaakchanel
@pezhvare
و...
استاد "محمد ترکمان" متخلص به "پژواره" شاعر نهاوندی، زادهی پنجشنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۳۳۶ خورشیدی، در رویتای قلعه قباد واقع در دهستان گاماسیاب نهاوند و اکنون ساکن شهرری است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
تمام بار دنیا ماند بر پهنای دوش من!
نوازش کرد سیلیهای بیرحمانه گوش من
مرا سهرابوار از تیغ نا غافل بنوشانید!
که بعد از مرگ من میآورید افسوس، نوش من
مرا مصلوب میبینید اما راضیام زیرا
که رسوا میشود حواریّ آدم فروش من!
بکوب ای هستی ِ جلاد میخت را به دستانم!
که چون منصور میماند به تاریخت سروش من
پرم از گنجهای سرخ و زرد التهاب خود!
کجا دیدید قلب خستهِ پشمینه پوش من؟
منم آن موج سرگردان که در خود غرق خواهم شد
کسی نشنید در دریای بیتابی خروش من!…
(۲)
به گور سرد خیالم بیا و اشک بنوش
به آرزوی محالم بیا و اشک بنوش
دلت اگر که هوای شراب خونین کرد
به شام تیرهِ حالم بیا و اشک بنوش
سراغی از من و بیتابیام نمیگیری
به لحظههای زوالم بیا و اشک بنوش
کنار چشمهِ جوشان عشق و ساده دلی
شکستهاند دو بالم! بیا و اشک بنوش
دمی کنار تو شاید حرام بود به من!
دلت نکرد حلالم؟ بیا و اشک بنوش
به بزم دلخوشیام جای تو چه خالی بود!
به قتلگاه خیالم بیا و اشک بنوش…
(۳)
نوشدارو به سهراب میرسید اگر آب
به راهیان آفتاب!
نه سری در مرو سنگین میشد
نه دشتی در نهاوند
از ” لاله” رنگین!
آسیابی در گرگان با خون نمیگشت
از چشمانی قشنگ
میدانی در کرمان
گریان و دل تنگ!
(۴)
چراغ خاموش را، نه پشههای کور
سنگ میزنند گور
به گور
نه بادهای مزدور
چنگ!
(۵)
با اقتدار، سرم زیر هر بار
نمیرود اگر تنم
در آغوش بدکار، به دار…!
پدر، با وضو غرسم کرده
و مادر، با ”آبرو” سروَم…
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
سرچشمهها
www.zhar.blogsky.com
www.sherepaak.com
@sherepaakchanel
@pezhvare
و...
- ۹۷۸
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط